جوان آمریکایی از اراده الهی نسبت به هدایتش به اسلام میگوید:
السلام علیکم. اسم من براد ابراهیم (Brad Ibrahim) است. میخواهم ماجرای پذیرفتن اسلامم را برای شما بازگو کنم. اولین بار در دانشگاه نسبت به اسلام علاقمند شدم. در دانشگاه مسلمانان زیادی بودند و با آنها رفت و آمد داشتم. من در خانواده مسیحی فرقه لوتری بزرگ شده بودم و به کلیسا میرفتم. اما کشیش به گونهای برای ما صحبت میکرد که همیشه احساس گناه میکردم. وقتی وارد دانشگاه شدم، چندان اعتقادی به دین نداشتم. بعد از حادثه 11 سپتامبر نسبت به اسلام بیشتر علاقمند شدم چون میدانستم آنچه رسانهها راجع به اسلام میگویند، درست نیست. میخواستم خودم راجع به اسلام تحقیق کنم، از اینرو به اینترنت مراجعه کردم و راجع به عقاید مسلمانان وارد تحقیق شدم. در دانشگاه میخواستم مسلمان شوم ولی این کار را به تعویق انداختم تا اینکه به شهر خودم بازگشتم. مدتی را به عنوان داوطلب در یک موسسه خیریه مربوط به کودکان خیابانی کار کردم و بعد از آن یک آگهی راجع به شغل دیدم، مراجعه کردم، مصاحبه دادم و پذیرفته شدم. شغل پیشنهادی در شهر استیون پوینت بود. مردد بودم که بروم یا نروم. خواب عجیبی دیدم که جزئیات آن یادم نیست اما بسیار جالب و فرح بخش بود. صبح که از خواب بیدار شدم، مادرم گفت: باید به شهر استیون پوینت بروی. گفتم: چرا؟ گفت: در خواب دیدهام که گفتند باید پسرت به آنجا برود. تعجب کردم و گفتم: اتفاقاً من نیز خوابی شبیه این دیدهام. به استیون پوینت رفتم و در آنجا مشغول کار شدم. در آنجا با خانواده مسلمانی آشنا شدم و علاقه من به تحقیق راجع به اسلام دوباره تکرار شد و سرانجام بعد از شش ماه اسلام را پذیرفتم و با خانواده آنها ازدواج کردم. فکر میکنم این خوابی که هم خودم دیده بودم و هم مادرم، اراده الهی بود برای هدایت من به سوی اسلام. الحمدلله رب العالمین
منبع: پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب